مفهوم حذف چین از تماس‌های دیپلماتیک پوتین

دیدار پوتین با ترامپ بدون امضای هیچ توافقنامه‌ای به پایان رسید، اما از رفتارها و اظهارنظرهای پس از نشست می‌شد فهمید که روابط مسکو و واشنگتن در مسیر بدی پیش نمی‌رود و حتی هنوز روزنه‌ای برای مذاکرات صلح میان روسیه و اوکراین باقی است. نکته جالب‌تر اینجاست که پوتین بلافاصله پس از بازگشت به مسکو، با رهبران چند کشور تماس گرفت و جزئیات نشست را برایشان تشریح کرد، اما به‌طور آشکار پکن را از این فهرست جا انداخت. چرا پوتین چنین کاری کرد؟

به گزارش تحریریه، رسانه خصوصی توتیاو (头条) متعلق به شرکت فناوری بایت‌دنس چین، به بررسی ابعاد دیدار اخیر پوتین و ترامپ پرداخته است.

واقعیت این است که این نشست را نمی‌توان صرفاً یک مذاکره دانست؛ بلکه بیشتر شبیه آغاز یک معامله بزرگ بود.

۱۷ اوت، دو تن از اصلی‌ترین همراهان ترامپ در این نشست ــ مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا و استیو ویتکاف، نماینده ویژه آمریکا در امور خاورمیانه ــ عملاً برای دیدار آینده رؤسای جمهور آمریکا و اوکراین خط‌ مشی تعیین کردند. آنها با انتشار پیام‌هایی آشکار به کی‌یف فهماندند که اگر می‌خواهد در چارچوب گفت‌وگوی پوتین و ترامپ جایی داشته باشد، باید آماده برخی امتیازدهی‌ها باشد.

مفهوم حذف چین از تماس‌های دیپلماتیک پوتین

ویتکاف در گفت‌وگویی با شبکه CNN دستاورد این نشست را بسیار محتاطانه چنین توصیف کرد: «این فقط یک گام در مسیر آهسته‌ صلح است.» جمله‌ای ساده که در واقع نوعی مدیریت انتظارات جهانی بود؛ یعنی به همه کشورها هشدار داد زیاد خوش‌بین نباشند، چون مسیر توافق هنوز طولانی و پرپیچ‌وخم است.

مفهوم حذف چین از تماس‌های دیپلماتیک پوتین

بلافاصله بعد از او، روبیو در مصاحبه با شبکه ABC با صراحت بیشتری سخن گفت. او بدون پرده‌پوشی تأکید کرد: «برای رسیدن به توافق، هر دو طرف ــ هم اوکراین و هم روسیه ــ باید امتیاز بدهند.»

این جملات، راهبرد آمریکا را به‌وضوح ترسیم می‌کند: واشنگتن دیگر نمی‌خواهد صرفاً در نقش یک میانجی متمایل به یک طرف ظاهر شود، بلکه قصد دارد نقش یک «میانجی‌ اجباری» را ایفا کند؛ یعنی ابتدا واقعیت‌های موجود در میدان نبرد را بپذیرد و سپس با وارد کردن فشار هم‌زمان بر دو طرف، معامله را به سرانجام برساند.

معامله‌ای به قیمت زمین و صلح؛ آمریکا چه چیزی از اوکراین می‌خواهد و پوتین چگونه پاسخ داد؟

محاسبات آمریکا بسیار حساب‌شده است. آنها می‌دانند که صرفاً با فشار سیاسی و اقتصادی نمی‌توان روسیه را به زانو درآورد، و از سوی دیگر اوکراین نیز توان ادامه‌ این جنگ فرسایشی را ندارد. بنابراین، واشنگتن تصمیم گرفت کارت اصلی خود را رو کند: امنیت تحت حمایت آمریکا در برابر مصالحه‌ ارضی از سوی اوکراین.

پست شبکه اجتماعی ترامپ در تاریخ ۱۷ اوت، که به صراحت نوشت «اوکراین باید داوطلبانه بخشی از سرزمین خود را واگذار کند»، در واقع واضح‌ترین و بی‌پرده‌ترین ضربه از این مجموعه اقدامات بود؛ ضربه‌ای که مستقیماً فشار را بر چهره‌ زلنسکی فرود آورد.

اما در برابر پیشنهاد واشنگتن برای ارائه‌ یک تضمین امنیتی شبیه بند 5 ناتو، پاسخ پوتین غیرمنتظره بود: او موافقت کرد، اما شرط گذاشت که این تضمین باید در قالب قانون داخلی روسیه تثبیت شود. اما چرا اصرار بر قانون داخلی؟ مگر یک معاهده‌ بین‌المللی الزام‌آورتر نیست؟

برای فهمیدن این اقدام ظاهراً عجیب، باید به عقب، به حساب‌های تاریخی برگردیم. در ۱۷ اوت، میخائیل اولیانوف، نماینده دائم روسیه در سازمان‌های بین‌المللی وین تصریح کرد: «روسیه با اعطای تضمین‌های امنیتی معتبر به اوکراین مخالف نیست، اما هم‌زمان حق دارد انتظار داشته باشد که خود روسیه نیز از تضمین‌های امنیتی مؤثر برخوردار شود.»

و منظور از «مؤثر» دقیقاً چیست؟ او یک معیار شفاف ارائه داد: این تضمین‌ها باید از وعده بدنام دهه ۹۰ میلادی مبنی بر اینکه «ناتو حتی یک وجب به شرق گسترش نمی‌یابد» قابل اعتمادتر باشند.

این جمله همان جرقه‌ای است که هم جنگ اوکراین را شعله‌ور کرده و هم امروزه ریشه‌ اصلی همه اختلافات روسیه و غرب محسوب می‌شود. در نگاه مسکو، وعده‌های شفاهی غرب ــ به‌ویژه آمریکا ــ در آن زمان، بعدها هیچ ارزشی نداشتند.

پنج مرحله‌ گسترش ناتو به شرق، همچون پنج سیلی محکم، بر صورت روسیه فرود آمد. این تاریخِ تلخ که در کرملین به عنوان «فریب قرن» شناخته می‌شود، باعث شده هرگونه معاهده یا تضمین غربی، در نگاه روسیه چیزی جز تکه کاغذی بی‌ارزش نباشد.

Putin says 'Ukraine is ours' and threatens nuclear strike - showing how he  feels about Trump | World News | Sky News

دقیقاً به همین دلیل بود که پوتین پیشنهاد «قانون‌گذاری داخلی» را مطرح کرد. از نگاه او و کل نخبگان روسیه، امضای غربی‌ها هیچ ضمانتی ندارد و می‌تواند به‌راحتی زیر پا گذاشته شود؛ اما قانونی که در دوما (مجلس سفلای مجمع فدرال روسیه) تصویب شود و رئیس‌جمهور آن را امضا کند، تنها چیزی است که واقعاً می‌توان به آن اعتماد کرد.

این اقدام، بیش از آنکه تعهدی برای آینده باشد، نوعی پاسخ و تسویه‌حساب با تاریخ پر از خیانت گذشته است.

اما درست در لحظه‌ای که آمریکا و روسیه در آستانه‌ تعیین مخفیانه‌ سرنوشت اروپا بودند، رهبران اروپایی دیگر نتوانستند آرام بمانند.

امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه، اولاف شولتس، صدراعظم آلمان و کی‌یر استارمر، نخست‌وزیر بریتانیا تصمیم گرفتند در ۱۸ اوت، به همراه زلنسکی راهی واشنگتن شوند تا نمایشگر نوعی «جبهه متحد اروپا و اوکراین» باشند.

مکرون بی‌پرده گفت: «اروپا باید پشت میز مذاکره حضور داشته باشد.» این جمله در واقع پیامی روشن به ترامپ بود: مسائل امنیتی اروپا بدون حضور اروپایی‌ها قابل بحث نیست.

اما ترامپ به هیچ عنوان این پیام را نپذیرفت. او آشکارا نشست چندجانبه با رهبران اروپا را رد کرد و اصرار داشت که ابتدا فقط در قالب یک دیدار دوجانبه و رو در رو با زلنسکی گفت‌وگو کند.

این همان تاکتیک کلاسیک «تفرقه بینداز و حکومت کن» بود؛ تاکتیکی که ترامپ استادانه اجرا کرد و دقیقاً همسو با خواست پوتین پیش رفت. چرا که یک اروپای یکپارچه و هم‌صدا با آمریکا، بزرگ‌ترین کابوس روسیه در پای میز مذاکره است. و حالا، ترامپ با دستان خودش این اتحاد را از هم گسست.

هدف پوتین کاملاً روشن است: او می‌خواهد این بحران پیچیده‌ بین‌المللی را به سطحی ساده‌تر تقلیل دهد؛ یک گفت‌وگوی مستقیم میان مسکو و واشنگتن، بر سر معامله‌ منافع.

طبق بیانیه‌ای که کرملین در ۱۷ اوت منتشر کرد، پوتین بلافاصله پس از بازگشت به مسکو با چندین رهبر منطقه تماس گرفت: الکساندر لوکاشنکو، رئیس‌جمهور بلاروس، قاسم جومارت توکایف، رئیس‌جمهور قزاقستان و شوکت میرضیایف، رئیس‌جمهور ازبکستان.

مفهوم حذف چین از تماس‌های دیپلماتیک پوتین

جلسات پوتین در مورد وضعیت آمریکا و روسیه

این سه کشور که همگی جمهوری‌های سابق شوروی هستند، به‌خوبی می‌دانند نزدیکی بیش از حد به روسیه چه نگرانی‌هایی به همراه دارد. تماس مستقیم پوتین در واقع «قرص آرام‌بخش» بود تا به آنها اطمینان بدهد که اقدامات مسکو مرز دارد؛ این بار هدف، رسیدن به توافق و پایان دادن به بحران است، نه توسعه‌طلبی بی‌پایان.

علاوه بر این، پوتین با سران کشورهایی مثل ترکیه و مجارستان هم گفت‌وگو کرد. انتخاب این دو هم معنادار است: یکی بازیگر غیرهمسو در داخل ناتو و دیگری صدای ناساز در اتحادیه اروپا. هر دو، مهره‌هایی‌اند که می‌توانند در صف‌بندی غرب شکاف ایجاد کنند.

بنابراین، این دور از تماس‌های دیپلماتیک نه تصادفی، بلکه با دقت و حسابگری بالا تنظیم شده بود: آرام کردن «حیاط خلوت»، ایجاد تفرقه در جبهه‌ حریف، و تثبیت دستاوردهای خود.

خودداری پوتین از تماس با پکن چه پیامی دارد؟

اما در میان این همه تماس، آنچه بیش از همه جلب توجه کرد، غیبت چین در فهرست بود. برخلاف گذشته، پوتین این بار عمداً نخستین تماس را با پکن برقرار نکرد ــ و همین حرکت نشان از زیرکی او دارد.

از منظر اصولی، توافق محرمانه‌ آمریکا و روسیه بر سر «زمین در برابر صلح»، چیزی نیست جز نقض آشکار تمامیت ارضی یک کشور مستقل. و این، درست در نقطه‌ مقابل سیاست ثابت و بنیادی چین است که همواره بر «احترام به حاکمیت و تمامیت ارضی کشورها» تأکید می‌کند. پوتین این را به‌خوبی می‌داند.

اگر او با پکن تماس می‌گرفت، در واقع یک سیب داغ را در دستان چین می‌گذاشت و پکن را در موقعیت دشواری قرار می‌داد: یا باید برخلاف اصول خود، ناخواسته تأیید می‌کرد، یا آشکارا مخالفت نشان می‌داد. هر دو انتخاب، به رابطه‌ استراتژیک مسکو و پکن آسیب می‌زد.

از این رو، پوتین با خودداری از تماس با پکن در واقع به نوعی از روابط دو کشور حفاظت کرد و مانع از ایجاد یک وضعیت ناخوشایند و بی‌فایده شد.

آنچه او بیش از هر چیز می‌خواهد، حفظ یک دایره کوچک و کاملاً در اختیار خودش است؛ دایره‌ای که در آن بتواند مستقیماً با آمریکا معامله کند.

زیرا اگر به‌طور رسمی چین را در جریان قرار می‌داد و مواضع را با پکن هماهنگ می‌کرد، واشنگتن بی‌درنگ از این موضوع بهره‌برداری کرده و اروپا را هم وارد بازی می‌کرد. در آن صورت، گفت‌وگوهای ساده‌ دوجانبه ناگهان به یک میدان پرهیاهوی چندجانبه تبدیل می‌شد؛ اتفاقی که نه‌تنها هزینه‌های مسکو را بالا می‌برد، بلکه روند مذاکرات را به‌شدت دشوار می‌کرد.

برنامه‌ واقعی پوتین روشن است: او می‌خواهد ابتدا در قالب چارچوب سه‌جانبه‌ روسیه – آمریکا – اوکراین، تکلیف مهم‌ترین مسائل ــ از تقسیم سرزمین گرفته تا منافع کلیدی ــ را نهایی کند و آن را به یک واقعیت تثبیت‌شده و غیرقابل بازگشت بدل سازد.

سپس، وقتی همه‌چیز قطعی شد و شرایط جدید شکل گرفت، تازه از چین دعوت کند تا به‌عنوان «شاهد صلح» یا «ضامن امنیت» با شکوه و احترام وارد صحنه شود. به این ترتیب، هم جایگاه والای بین‌المللی برای پکن فراهم می‌شود، و هم مانع از آن خواهد شد که چین در مرحله‌ اصلی معامله، مخالفت یا شرط‌ و شروطی مطرح کند.

پوتین پیش‌تر نیز به‌طور تلویحی گفته بود که ترجیح می‌دهد نقش «ضامن امنیت» را چین ایفا کند، نه کشورهای اروپایی.

پایان/

۲ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۲:۰۰
کد خبر: 33220

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 6 + 0 =